loading...
yas
sam بازدید : 172 چهارشنبه 25 اسفند 1389 نظرات (0)

باران در ادبیات عرفانی مظهر حقیقت مطلق و خالص و پاک و دست ناخورده و اصیل است که بیمزد و منت در اختیار همه قرار میگیرد و بر سر همگان میبارد. از سویی، محدودیتهای مادی و انسان خاکی باعث میشود که آن خلوص و پاکی هنگامیکه به زمین میرسد و در زمین جریان مییابد رنگ محدودیت و گاه آلودگی و تیرگی به خود بگیرد و خصلت رحمت گسترش چه بسا رحمتها بیافریند.

ناودان در ذهن و زبان شاعران نکتهسنج ما نمونه و نمادی از این محدودیت زمینی است که باران آسمانی را به اجبار در ظرف تنگ خود دربرمیگیرد.

باران همچو دل است و ناودان همچون زبان برای بیان حقیقت آنچه دل مییابد. بدیهی است وقتی حقیقت مطلق از سینه گشوده در ظرف محدود زبان و بیان قرار میگیرد و میخواهد به چنگ حواس بیفتد کاری بس مشکل پدید میآید.

ما باید همچو باران، رحمتگستر باشیم نه همچو ناودان رحمت افزا. بارش باران اصیل است در حالی که آب ناودان عاریتی است و از او نیست و ناودان نقشی در پدید آمدن آن نداشته است. حال اگر خود را مستقل ببیند و به ناداشتهاش مغرور شود، نه تنها مجرای مناسبی برای عبور باران پاک و توزیع و گسترش آن نخواهد بود که باعث زحمت و حتی جنگ همسایگان میشود.

باران باشیم نه ناودان...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 575
  • بازدید کلی : 1,339